asheghaneh


قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند

 

بعد از اين بگذار قلب بي‌قراري بشكند
گل نمي‌رويد، چه غم گر شاخساري بشكند

بايد اين آيينه را برق نگاهي مي‌شكست
پيش از آن ساعت كه از بار غباري بشكند

گر بخواهم گل برويد بعد از اين از سينه‌ام
صبر بايد كرد تا سنگ مزاري بشكند

شانه‌هايم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه
تخته‌سنگي زير پاي آبشاري بشكند

كاروان غنچه‌هاي سرخ، روزي مي‌رسد
قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند


دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:,

|
 

تقدیم به الی

در زمانی که وفا قصه برف به تابستان است وصداقت گل نایابی است ودرایینه چشمان شقایق ها عابر ظالم و بی عاطفه غم جاریست به چه کس باید گفت باتو خوشبخت ترین انسانم


جمعه 13 بهمن 1391برچسب:,

|
 

عکس

نایت اسکین


یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,

|
 

بدون شرح


یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,

|
 

داستان

 

 همسرم «نواز» با صداى بلند گفت: تا کى مى خواى سرتو، توى اون روزنامه فرو کنى؟ ميشه بیاى و به دختر جُونت بگى غذاشو بخوره؟


روزنامه را به کنارى انداختم و به سوى آنها رفتم.

تنها دخترم «آوا»، به نظر وحشت زده مى آمد. اشک در چشم هایش جمع شده بود. ظرفى پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.

آوا، دخترى زیبا و براى سن خود بسیار باهوش بود.

گلویم را صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم: عزیزم، چرا چند تا قاشق گُنده نمى خورى؟

آوا کمى نرمش نشان داد و با پشت دست، اشک هایش را پاک کرد و گفت: باشه بابا، مى خورم. نه فقط چند قاشق، هَمشو مى خورم؛ ولى شما باید... آوا کمى مکث کرد و گفت: بابا، اگه من تموم این شیربرنج رو بخورم، هر چى خواستم بهم مى دى؟

دست کوچک دخترم را که به طرف من دراز شده بود، گرفتم و گفتم: قول ميدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم.

ناگهان مضطرب شدم! گفتم: آوا، عزیزم، نباید براى خریدن کامپیوتر یا یک چیز گرون قیمت اصرار کنى. بابا از این جور پول ها نداره. باشه عزیزم؟

گفت: نه بابا، من هیچ چیز گرون قیمتى نمى خوام.

و با حالتى دردناک، تمام شیربرنج را خورد. در سکوت از دست مادرم و همسرم عصبانى بودم که بچه را وادار به خوردن چیزى که دوست نداشت، کرده بودند.

وقتى غذایش تمام شد، آوا نزد من آمد. انتظار در چشمانش موج مى زد. همه ما به او توجه کرده بودیم. آوا گفت: من مى خوام سرمو تیغ بندازم! همین یکشنبه!! تقاضاى او همین بود.

همسرم جیغ بلند زد و گفت: وحشتناکه! غیرممکنه! نه، نه؛ و مادرم هم با صداى بلند گفت: فرهنگ ما با این برنامه هاى تلویزیونى داره کاملا نابود مى شه.

گفتم: آوا، عزیزم، چرا یه چیز دیگه نمى خواى؟! ما از دیدن سر تیغ خورده تو غمگین ميشیم. خواهش مى کنم عزیزم. چرا سعى نمى کنى احساس مارو بفهمى؟!

سعى کردم از او خواهش کنم. آوا گفت: بابا، دیدى که خوردن اون شیربرنج چقدر برام سخت بود. آوا اشک مى ریخت و دوباره ادامه داد: شما به من قول دادى تا هر چى مى خوام بهم بدى. حالا مى خواى بزنى زیر قولت.

حالا نوبت من بود تا خودم را نشان بدهم. گفتم: قبول! مَرده و قولش.

مادرم و همسرم با هم فریاد زدن که مگر دیوانه شدى؟؟؟!!

نه! اگر به قولى که ميدیم عمل نکنیم، اون هیچ وقت یاد نمى گیره به حرف خودش احترام بذاره. آوا، آرزوى تو برآورده ميشه.

آوا با سر تراشیده شده، صورتى گرد و چشم هاى درشت، زیبایى بیشترى پیدا کرده بود.

صبح روز دوشنبه، آوا را به مدرسه بردم. دیدن دختر من با موى تراشیده در میان بقیه شاگردها، تماشایى بود. آوا، به سوى من برگشت و برایم دست تکان داد. من هم دستى تکان دادم و لبخند زدم.

در همین لحظه، پسرى از یک اتومبیل پیاده شد و با صداى بلند آوا را صدا کرد و گفت: آوا، صبر کن تا من بیام.

چیزى که باعث حیرت من شد، دیدن سر بدون موى آن پسر بود. با خودم فکر کردم، پس موضوع اینه!

خانمى که از آن اتومبیل بیرون آمده بود، با دیدن من جلو آمد و بدون آنکه خودش را معرفى کند، گفت: دختر شما، آوا، واقعآ فوق العاده است. و در ادامه گفت: پسرى که داره با دختر شما ميره، پسر منه. اون سرطان خون داره. زن مکث کرد تا صداى هِق هِق خودش را خفه کند. در تمام ماه گذشته، «هریش» نتونست به مدرسه بیاد. بر اثر عوارض شیمى درمانى، اون تمام موهاشو از دست داده.

هریش نمى خواست به مدرسه برگرده؛ آخه مى ترسید که هم کلاسى هاش بدون اینکه قصدى داشته باشن، مسخره ش کنن. آوا هفته پیش اون رو دید و بهش قول داد که ترتیب مسئله اذیت کردن بچه هارو بده، اما حتى فکرشو هم نمى کردم که اون موهاى زیباشو فداى پسر من کنه.

آقا، شما و همسرتون از بنده هاى محبوب خداوند هستین که دخترى با چنین روح بزرگى دارین.

سرجام خشک شده بودم ... شروع کردم به گریه کردن ... فرشته کوچولوى من، تو به من درس عشق و از خودگذشتگى دادى.


 


یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,

|
 

اغوش

دوستت داشتم سلوا


شنبه 30 دی 1391برچسب:,

|
 

الی جان

هنوز از عشق تو لبريزه دلم - عاشق چشمون ناز تو منم -نميدونم نميتونم مثل تو زير قولم بزنم - واسه همين هميشه چوب عشقتو ميخورم

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

|
 

تقدیم به عشقم الی

هرسحرافتاب من بودی؛همه شبهاشهاب من بودی؛ورشکستم بدون چشمانت؛توتمام حساب من بودی

چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

|
 

eshghet eli

taghdim be eshgham masud


چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

|
 

aram tarin tapeshe ghalbam ra taghdimat mikonam ta bedani aram bakhshe vojodam tohame vojodam toee .


چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید
masdtaheri779@yahoo.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

masud

 

اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391

 

قيمت لبهاي سرخت روزگاري بشكند
تقدیم به الی
عکس
بدون شرح
داستان
اغوش
الی جان
eshghet eli
تقدیم به عشقم الی
aram tarin tapeshe ghalbam ra taghdimat mikonam ta bedani aram bakhshe vojodam tohame vojodam toee .
زمانه
تلخی سکوت
الناز شاکر دوست
الناز شاکر دوست
نیوشاضیغمی
در گلستانه
جای تو خالیست
وفای شمع
شعر

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان asheghaneh و آدرس masudeli.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

 

گرگ
حواله یوان به چین
خرید از علی اکسپرس
دزدگیر دوچرخه
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 44
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


--> src="http://LoxBlog.Com/fs/fallb.js">

<-PollName->

<-PollItems->

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->